44.ماه سی و دوم
پسر مامان انگار چند وقتی باید فقط از شیرین زبونیات بنویسماینکه وقتی می خوای گولمون بزنی که باهات بازی کنیم میگی من اجازه بدم(میدم)به اسباب بازیای من دست بزنییه دفعه که از دستت در رفته بود و جیش کرده بودی,من و بابا حسابی مشغول تمیز کردن و شستشو بودیم که اومدی گفتی:مامان زنگ بزن ببو آتشنشانی بیاد ببینه چه گندی زدماین ماه یاد گرفتی از توالت معمولی استفاده کنی.البته من زیاد خوشم نمیاد.همش نگرانم بعدا زانو درد بگیری.ولی بابات اصلا نگران نیست.میگه نه بابا.خلاصه گاهی که عشقت می کشه از توالت معمولی بجای قصریت استفاده کنی به ما میگی:من اجازه بدم(میدم)شما رو صندلی من بشینیدهم چنان سر توالت رفتن باهم درگیریم.گاهی که خیلی اصرار می کنم . می خوای بگی توتوم کمه,میگی توتوم رفته پایین
جدیدا چپ میری راست میری میگی مامان من خیلی تو رو دوسٍت دارم.خیییییییییییلی سیاست داری
از قیدها خیلی استفاده می کنی:انگاری,کلا,اصلا,کلی,بالاخره,تقریبا
مفهوم اعداد رو متوجه میشی و تا عدد 3 رو هم بلدی.قربونت بره ماماااااااااااااااااااااااااااااااااان
حدود 30 تا هم حیوون بلدی.یه سری آموزش نقاشی واسه کودکان تو گوشیم دارم که عکس حیووناست.همشونو میشناسی.
سلسله وار جواب آدمو میدی.این کارت کفرمو در میاره.مثلا میگم دیگه تلفنو بذار سر جاش خراب میشه.میگی بذا خراب بشه.میگم اونوقت دیگه نداریم.میگی بذا نداشته باشیم.میگم اگه نداشته باشیم دیگه نمی تونیم زنگ بزنیم به کسی.میگی بذا نتونیم زنگ بزنیم به کسی.خلاصه دیوونم می کنی