شهیارشهیار، تا این لحظه: 11 سال و 8 روز سن داره

کشمش کوچولو

27.ماه پونزدهم

1393/4/29 1:47
نویسنده : مامان الهام
895 بازدید
اشتراک گذاری

خوب خوب من اومدم.اما خیلی خبر مبر ندارم.این ماه خییییلی زود گذشت.خیلی هم خوش گذشت.من دیگه سر کار نمی رفتم و کلی مهمونی رفتیم و مهمونی دادیم.ماه رمضونم بود و جام جهانی هم بود و لیگ جهانی والیبال هم بود و خلاصه خیلی سرمون شلوغ پلوغ بودبدبو

تو این ماه هیچ اتفاقی نیفتاد جز اینکه بالاخره با فاصله طولانی دندون نهم پسر ما دراومد.

پایان این ماه وزنت 10220،قدت 81 و دور سرت 48 cm بود.

دیگه همینا.

خداحافظ شماعینک

زحمت کشیدم 4 تا عکس هم گذاشتم ادامه مطلبخسته

0

 

1

 

2

 

3

پسندها (6)

نظرات (11)

مامان افسانه
29 تیر 93 2:53
ای جانم چه با مزه شده با عینک خیلی ماهی پسملی خدا شما رو نگهداره عزیییییییزم
مامان الهام
پاسخ
ممنون خاله
ღايـــليـــــــــا شاهـــزاده كوچولوي مامان و باباღ
29 تیر 93 10:27
این خاطره مال امساله، ما یه معلم دینی داشتیم که سوالهای امتحانی رو که تایپ میکرد با کیس کامپیوترش میاورد مدرسه بعد هم میریخت تو فلش مدیر و در آخر هم چاپ میکر من یه روز بهش خندیدم و گفتم :اجازه خب برو یه فلش بخر ، حالا رفته یه فلش 2گیگابایتی خریده هی ازش تعریف میکنه اگه یکی ازش فلش خواست میخواد اینو بهش بده؟:-)
خاله مليحه
1 مرداد 93 11:55
بووووس
مامانی غزل جون
5 مرداد 93 19:18
ای جااانم چه ناز خوابیده با اون عینک هم خیلی باحال شده خدا حفظش کنه
نیرا
10 مرداد 93 15:19
خدا نگهش داره، خیلی نمکیه
مامان الهام
پاسخ
مرسی عزیزم
ღايـــليـــــــــا شاهـــزاده كوچولوي مامان و باباღ
18 مرداد 93 18:14
شمادختــــرا هرچغدرشاخ باشید... هرچغدر آس باشید... هرچغدرخاص باشید... هرچغدر شاسی بلندباشید... اخرش باید با ی سینی چای جلو ماپسراوایسید تا ما شما رو بپسندیم یا نپسندیم.....
ღايـــليـــــــــا شاهـــزاده كوچولوي مامان و باباღ
18 مرداد 93 18:14
يادمه كوچيك كه بودم چايو با ني ميخوردم كه خاص باشم.. تازه وقتي دهنم ميسوخت بازم از رو نميرفتمو باز ميخوردم. بعدشم فك ميكردم خيليم كلاس داره .نميدونم فقط من اينجوري بودم يا شماهم مثل من بوديد
ღايـــليـــــــــا شاهـــزاده كوچولوي مامان و باباღ
18 مرداد 93 18:17
یـٰا صـٰاحِـبـَــ الـزَّمـــٰانْ. . . فَـقـیرِ گـوشـه نِـشـینِ مَحـبّتَـت هَستَم ،بـسـاز بـا دلِ آنکـــه فَـقَـط تـو را دارَد. . .
مامانی غزل جون
22 مرداد 93 22:04
somy
27 مرداد 93 14:15