شهیارشهیار، تا این لحظه: 11 سال و 15 روز سن داره

کشمش کوچولو

10.لحظه اول

1392/5/6 13:52
نویسنده : مامان الهام
289 بازدید
اشتراک گذاری

لحظه اولی که دیدمت به نظرم خیلی کوچولو موچولو و ضعیف بودی.خیلی بی پناه بودی.دوس داشتم کچل باشی ولی کلی مو داشتی.تازه بدنت هم پر مو بود.پوستت زیتونی بود.عین بابات.مژه هات عین بادبزن بلند بود.سوراخای دماغتم خییییییییلی بزرگ بود.از توشون مغزتم دیده میشدخنده

اون لحظه دیگه واسم مهم نبود که دختری یا پسر.خوشگلی یا زشت.فقط می دونستم همین جوری که هستی دوست دارم و با هیچی عوضت نمی کنم.احساس می کردم بی پناه ترین و ناتوان ترین موجود دنیارو بهم دادن که جز من هیچ کسو نداری.

از همون روز اول عاشق نگاهت شدم.نگاهت تا ته وجود آدم نفوذ می کرد.وقتی شیر می خوردی همیشه تو چشام نگاه می کردی.

خیلی دوست دارم پسرم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (4)

ملیحه
21 مرداد 92 11:00
نمیدونم بنویسم یا اشک بریزم.خدا برات حفظش کنه.ایشالا سایه تو و احمدآقا همیشه رو سرش باشه.



مرسی عزیز دلم.ایشالا به زودی زود نی نی خودت قربونش برم
رقی
21 مرداد 92 13:52
نازی الهام چه قد قشنگ احساست رو گفتی
خاله سمی
13 شهریور 92 23:10
منم از همون اول دیوونت شدم و اینو از تو وبلاگ مامان الهامت به وضوح درک می کنی پشرم


واااااااااااااقعا
حیران
6 مهر 92 20:26
مرد باید زشت باشه زشت و بد اخلاق